پخش زنده بازی شمس آذر قزوین و تراکتور (۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴) + تماشای آنلاین ایمان سلیمی شانسی برای ماندن در استقلال ندارد تیم‌های بانوان والیبال، بسکتبال و فوتسال استقلال تشکیل می‌شوند تکلیف جباری و استقلال بعد از جام حذفی مشخص می‌شود ایمیل‌های آلوده برای منصرف کردن ماتزاری | دلال‌ها دست به کار شدند! چلسی چشم‌انتظار پدیده بورنموث احتمال کسر امتیاز از باشگاه مس رفسنجان| تیم‌های سقوط‌کننده تغییر می‌کنند؟ کورسوی امید پرسپولیس برای رفتن به آسیا پایان کار هوادار و نساجی در لیگ برتر؟ نتیجه بازی پرسپولیس و مس رفسنجان+ ویدیو گل‌ها(۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۴)| پیروزی بی‌فایده سرخ‌ها ویدیو| خلاصه بازی پرسپولیس و مس رفسنجان(۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۴) پخش زنده بازی مس رفسنجان و پرسپولیس (۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۴) + تماشای آنلاین نتیجه و ویدئوی خلاصه بازی ایران و موریتانی در جام جهانی فوتبال ساحلی (۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۴) | پیروزی سخت پخش زنده بازی ایران و موریتانی در جام جهانی فوتبال ساحلی (۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۴) + تماشای آنلاین بازنشستگی لبرون جیمز؟ مجتبی جباری: داستان لیگ و جام حذفی را از هم جداکردیم تاریخ و ساعت بازی سپاهان و گل‌گهر | سایه پرسپولیس تاریخ و ساعت بازی مس رفسنجان و پرسپولیس | دژاوو برای نیمکت سرخ‌ها تاریخ و ساعت بازی شمس‌آذر و تراکتور | قهرمانی در یک‌قدمی پرشور‌ها
سرخط خبرها

لحظه‌ای که اسطوره شکست | مودریچ جادویی؛ آخرین پاس، آخرین زخم

  • کد خبر: ۳۲۹۰۵۶
  • ۰۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۴:۱۰
لحظه‌ای که اسطوره شکست | مودریچ جادویی؛ آخرین پاس، آخرین زخم
لوکا مودریچ دیشب، به اندازه ۱۰ سال پیرتر شد.

دقیقه ۱۱۵، وقتی شب داشت به سحر نزدیک می‌شد و خستگی مثل پتویی سنگین روی شانه‌ی بازیکنان افتاده بود، استادیوم غرق در سکوتی وهم‌آلود بود. هیچ‌کس دیگر فریاد نمی‌کشید. همه فقط نگاه می‌کردند؛ به نبردی که انگار از دل افسانه‌ها آمده بود. آنجا، در میانه‌ی میدان، لوکا مودریچ ایستاده بود؛ مردی که سال‌ها معجزه را به مادرید هدیه داده بود. مو‌های نقره‌ای‌اش خیس از عرق، پیراهن سپیدش سنگین از خستگی و افتخار، و چشمانش سرشار از عزم بود.

اما بدن، دیگر فرمان نمی‌بُرد. فشار ۱۲۰ دقیقه دویدن، مبارزه، استرس، مثل طنابی که دور ذهنش گره خورده باشد، سرعت تصمیماتش را گرفته بود.

توپی آرام به سمتش غلتید؛ توپی که شاید هزار بار در زندگی‌اش ساده‌تر از این‌ها کنترلش کرده بود. اما این‌بار، در یک لحظه تلخ و بی‌رحم، پاس اشتباه شکل گرفت. توپ به دام بازیکنان بارسا افتاد. بارسایی که این شب‌ها با مشتی پسرک پرامید، دوباره جان گرفته بود، دوباره داشت در اروپا تازه می‌شد. کونته، سه ضربه، سه حرکت و گل سوم.

آسمان برای مادرید تیره‌تر شد. رئالی‌ها روی سکو‌ها شوکه بودند. بازیکنانِ سپیدپوش، چشم در چشم، کلمه‌ای برای گفتن نداشتند. آنچلوتی روی نیمکت آب شده بود. هیچ‌کس نتوانست حتی یک نگاهِ سرزنش‌آمیز به لوکا بیندازد.

چطور می‌توانستند؟ این پیرمرد جادویی، این کاپیتان کم‌حرف و پرغرور، سال‌ها بارشان را به دوش کشیده بود. سال‌ها در میدان‌های یخ‌زده‌ی اروپا، برایشان جنگیده بود. امشب، فقط امشب، بدنش کم آورده بود؛ و فوتبال، بازی بی‌رحمی‌ست که خطا را نه می‌بخشد و نه فراموش می‌کند.

در سمت دیگر میدان، بارسای جوان می‌دوید، می‌خندید، همدیگر را در آغوش می‌کشیدند. یامال، پدری، رافینیا، شزنی و...؛ پسربچه‌هایی که نامشان را شاید تا دیروز کسی در اروپا نمی‌دانست، حالا یک جام دیگر در ویترین پرافتخار بارسا گذاشته بودند. فوتبال، همین است.

زمین، هم زمانِ جشن است، هم زمانِ اشک.

در یک سو قهرمانی با مشت‌های گره کرده، در سوی دیگر افسوسی سنگین و مردی خمیده با شماره‌ی ۱۰ در پشتش، که در سکوت میدان را ترک می‌کند. لوکا مودریچ، شنبه‌شب شکست خورد.

اما در قلب رئالی‌ها، همچنان همان قهرمان همیشگی باقی ماند.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->